عاتقهٔ. [ ت ِ ق َ ] (ع ص ) کمان کهنه ٔ سرخ رنگ . (اقرب الموارد). رجوع به عاتق و عاتک شود. || دختر جوان . مؤلف اقرب الموارد آرد: در صحاح گوید، جاریهٔ عاتقهٔ یعنی شابهٔ، که به بلوغ رسیده و هنوز به شوی نرفته باشد. (اقرب الموارد).
عاتقهٔ. [ ت ِ ق َ ] (ع ص ) کمان کهنه ٔ سرخ رنگ . (اقرب الموارد). رجوع به عاتق و عاتک شود. || دختر جوان . مؤلف اقرب الموارد آرد: در صحاح گوید، جاریهٔ عاتقهٔ یعنی شابهٔ، که به بلوغ رسیده و هنوز به شوی نرفته باشد. (اقرب الموارد).