ذات الریهٔ. [ تُرْری ی َ ] (ع اِ مرکب ) درد شُش . (مهذب الاسماء). آماس شش . (۱) التهاب و آماسی در شش با درد و سرفه و تب و تنگی نفس . و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: نزد پزشکان ورمی است در جگر سفید، چنانکه در بحر الجواهر گفته و در آقسرائی گوید: نزد پزشگان ورمی است در جگر سفید، چنانکه در بحر الجواهر گفته و در آقسرائی گوید: ورمی است حارّ در ریهٔ - انتهی . و صاحب ذخیره گوید: ذات الریهٔ، آماس شش را گویند.
و داود انطاکی گوید: ورم الرئهٔ و تسمی ذات الرئهٔ و هو ورم جرمها خاصهًٔ و اسبابه احدالأخلاط و البخارات من الأعلی ان تقدم صداع او ذبحهٔ و الاّ فمن غیره . و علاماته ، الوجع و ضیق النفس و العطش والحمی والنفث الکثیر، ان کانت المادّهٔ رطبهًٔ و خفهٔالحمی والناخس ان کانت باردهٔ و الاّ العکس . و اما حمرهٔالوجنهٔ و السعال و الانتصاب فواجب فی الکل - انتهی . و آن بیماری باشد که جرم ریه ملتهب گردد و از میکربی خاص تولد کندو علاج نزدیک به بُرءِالساعه ٔ آن پنی سیلین است که بنوی خداوند رحمان با کشف آن بر بندگان خود رحمت فرمود. || ذات الریه ٔ حادّ یا سواره ، نوعی از ذات الریه است شدیدتر و سریعالاَّثارتر از ذات الریه ٔ عادی . (۲) || ذات الریهٔ الجنبی یا ذات الریهٔ و الجنب ، تورم و التهاب حجاب مستطبتن و ریهٔ (۳) . || ذات الریه ٔ قِطَعی . که ورم و التهاب در قطعات باشد (۴)