ابن فارض
اِبْنِ فارِض، ابوحفص (ابوالقاسم) شرفالدین عمر بن علی بن مرشد بن علی (576 -632ق/1181- 1235م)، بزرگترین سرایندهٔ شعر صوفیانه در ادبیات عرب. نسبت ابن فارض به گفتهٔ شیخ علی، نوادهٔ دختری او و به استناد خوابی که او خود دیده بود، به قبیلهٔ بنی سعد (قبیلهٔ حلمیه، مرضعهٔ پیامبر) میرسید (1/7) و اصل خاندانش به شهر حماه، در سرزمین...
ابن فتحون
اِبْنِ فَتْحون، ابوبکر محمد بن خلف بن سلیمان (د 519 یا 520ق /1125 یا 1126م)، عالم تاریخدان اندلسی و مؤلف آثاری در شناخت صحابه. وی در اوریوله از توابع مُرسیه زاده شد. پدر و جدش هر دو از محدثین بودند و او از ابتدا از آن دو حدیث آموخت (ابن ابار، 104)، سپس نزد استادان دیگر آموزش یافت و بیش از همه از ابوعلی صدفی و ابوبکر ابن حی...
ابن فتی
اِبْنِ فَتی، ابوعبدالله سلمان (سلیمان) بن عبدالله (د صفر 493 یا 494/ دسامبر 1099 یا 1100)، نحوی، لغوی، ادیب و مفسر قرآن. وی اهل نهروان بود (باخرزی، 1/350؛ ابن ماکولا، 7/264) و از او با نسبت حلوانی (ابن انباری، 252؛ ابن جوزی، 9/115) و حلوانی نهروانی (قفطی، 2/26) نیز یاد کردهاند. ابن فتی در ری پرورش یافت (یاقوت، 11/252) و سپس د...
ابن فحام، ابوالقاسم
اِبْنِ فَحّام، ابوالقاسم عبدالرحمان بن عتیق بن خلفِ صقلّی قرشی (422 یا 425 - ذیقعدهٔ 516ق/1031 یا 1034 - ژانویهٔ 1123م)، مقری اسکندریه. از آغاز زندگی او اطلاعات دقیقی در دست نیست. وی ظاهراً در صقلیه (سیسیل) تولد یافته، از خاندانی قرشی الاصل از عربهای مهاجر به آن دیار بود. او در حدود 438ق که حداکثر 16 سال داشت، دیار خود را ترک...
ابن فحام، ابو محمد
اِبْنِ فَحّام، ابومحمد حسن بن محمد بن یحیی بن داوود (د 408ق/ 1017م)، مقری و محدث سامرا. ابن فحام اهل سامرا بود و عمرش را در همانجا به پایان رسانید (نک: خطیب، 7/424) و خاندان او از جمله عمویش عمر بن یحیی در آنجا سابقهٔ علمی داشتهاند (نک: همو، 11/239). وی عامل مهم انتقال قرائت و حدیث مشایخ سامرا، به آیندگان بود. ولادت او احتم...
ابن فخار
اِبْنِ فَخّار، ابوعبدالله محمد بن علی معروف به ابن فخار بَیری (د 754ق/1353م)، نحوی بزرگ اندلس. وی، از آنجا که خاندانش «بنی فخار» در بیرهٔ1، شهری در شرق البیره، میزیست، «بیری» خوانده میشد (نک: ابن خطیب، الاحاطهٔ، 3/35؛ ابن جزری، 2/200؛ قس: سیوطی، 1/174، که به اشتباه «الالبیری» آورده است). از محل تولد و دوران کودکی او چی...
ابن فراء
اِبْنِ فَرّاء، نک: ابویعلی. </p>
ابن فرات
اِبْنِ فُرات، عنوان چند تن از دیوان سالاران و وزیران پرآوازهٔ شیعی مذهب عراق و مصر در سدههای 3 و 4ق/9 و 10م است که اصلاً از بابلی صریفین در نهروان بالا برخاستند (یاقوت، بلدان، 3/386؛ قس: ذهبی، سیر، 14/474، که آنها را عاقولی، منسوب به عاقول خوانده است؛ نیز قس: همدانی، 44). به رغم شهرت این خاندان و نقش مهمی که بسیاری از...
ابن فرات، عزالدین
اِبْنِ فُرات، عزّالدین عبدالرحیم بن محمد بن عبدالرحیم (759- 16 یا 26 ذیحجهٔ 851ق/1357-22 فوریه یا 3 مارس 1448م)، محدث و قاضی حنفی مصر و فرزند ابن فرات مورخ. وی در قاهره چشم به جهان گشود و در همانجا رشد یافت. ضمن حفظ قرآن، دو متن مهم فقه حنفی، العمدهٔ و البدایهٔ، را نیز حفظ کرد. از 771ق به بعد دانش خود را بر فقیهان مذاهب اربع...
ابن فرات، ناصرالدین
اِبْنِ فُرات، ناصرالدین محمد بن عبدالرحیم بن علی بن حسن بن محمد بن عبدالعزیز بن محمد مصری حنفی (735-29 رمضان 807ق/ 1335-2 آوریل 1405م)، فقیه، مورخ و خطیب مدرسهٔ معزّیهٔ قاهره. وی در خانوادهای فقیر در قاهره زاده شد و همانجا درگذشت. از خردی در طلب علم برآمد و از کسانی چون ابوالفرج بن عبدالهادی و ابوبکر بن صناج، راوی دلائل...
ابن فرج
اِبْنِ فَرَج، ابوعمر احمد بن محمد بن فرج جَیّانی (د صفر 366/ اکتبر 976)، شاعر و ادیب اواخر عصر امویان اندلس. وی اهل جَیّان بود (نک: ابن بشکوال، 1/11)، اما در قرطبه میزیست (قس: فروخ، 4/282). از جزئیات زندگی و تحصیلات او اطلاعی در دست نیست، تنها نمیدانیم که در میان شاعران و ادیبان حَکَم المُسْتَنْصِر خلیفهٔ اموی، مقامی خاص یا...
ابن فرح اشبیلی
اِبْنِ فَرَحِ اِشْبیلی، ابوالعباس شهابالدین احمد بن فرح بن احمد لخمی اشبیلی (625 -699ق/1228-1300م)، محدث و فقیه شافعی. از رویدادهای زندگی وی اطلاع زیادی در دست نیست. او در اشبیلیه متولد شد و به هنگام اشغال اشبیلیه در 646ق/1248م توسط فرنادو سوم (حک 614 -650ق/1217-1252م) به اسارت مسیحیان درآمد (نیکل، و پس از آزادی در حدود...
ابن فرحون
اِبْنِ فَرْحون، عنوان افراد خاندانی از فقها و علمای مالکی ساکن مدینه. اینان از آن جهت که نسبشان به بنی یَعْمَر - از شاخههای قبیلهٔ کنانه - میرسد، یعمری نیز خوانده میشدند (سمعانی، 13/514). ظاهراً اصل این خاندان از حوالی جَیّان اندلس بود که از آنجا به تونس و سپس به مدینه نقل مکان کردهاند (ابن فرحون، 1/454؛ بابا تنبکتی،...
ابن فرشته
اِبْنِ فِرِشْته، نک: فرشته اوغلو. </p>
ابن فرضی
اِبْنِ فَرَضی، ابوالولید (یا ابومحمد) عبدالله بن محمد بن یوسف ابن نصر ازدی (351-403ق/962-1012م)، مورخ، ادیب، محدث و قاضی مالکی مذهب اندلس. نیای وی یوسف بن نصر از مردم استجه1 بود که سپس در قرطبه مسکن گزید و پسرش محمد (د جمادیالا¸خر 365/ فوریهٔ 976)، پدر ابن فرضی، در همانجا به تحصیل علم پرداخت و در حساب و فرائض چندان مهارت...
ابن فروخ
اِبْنِ فَرّوخ، نک: صفّار. </p>
ابن فصیح، ابوطالب
اِبْنِ فَصیح، ابوطالب فخرالدین احمد بن علی بن احمد همدانی کوفی (680 -26 شعبان 755ق/1281- 15 سپتامبر 1354م)، فقیه حنفی، شاعر و ادیب. به سبب اقامت و تدریس در شهرهای بغداد و دمشق او را بغدادی و دمشقی نیز خواندهاند (ابن رافع، الوفیات، 2/172؛ حسینی، 4/165). وی در کوفه دیده به جهان گشود و در همانجا به آموختن فقه و ادبیات پرداخت...
ابن فصیح، ابومحمد
اِبْنِ فَصیح، ابومحمد عبدالله بن احمد، ملقب به جلالالدین (702- 745ق/1303-1344م)، ادیب، نحوی و فقیه حنفی. از نسبت همدانی وی چنین برمیآید که اصل و نسبش ایرانی است (نک: ابن حجر، 3/14). وی در کوفه پرورش یافت، اما دوران جوانی خویش را در بغداد گذراند و از کسانی چون ابن دوالیبی و علی بن عبدالصمد بن ابی الجیش حدیث شنید، سپس...
ابن فضال
اِبْنِ فَضّال، حسن و علی، نک: بنی فضال. </p>
ابن فضل
اِبْنِ فَضّل، نک: علی بن فضل حنفری. </p>
ابن فضلان
اِبْنِ فَضْلان، احمد بن فضلان بن العباس بن راشد بن حَمّاد که در نیمهٔ دوم سدهٔ 3 و نیمهٔ اول سدهٔ 4ق/9 و 10م میزیسته و مؤلف سفرنامهای است که یاقوت در یکجا (1/112) آن را به صورت کتاب و در جای دیگر (2/436) با عنوان رساله معرفی کرده است. نسخهٔ خطی این اثر در آستان قدس صراحتاً عنوان «کتاب» دارد (ابن فضلان، چ سزگین، 390)....
ابن فضل الله عمری
اِبْنِ فَضْلُ اللّهِ عُمَری، نک: فضلالله. </p>
ابن فضل الله عمر، شهاب الدین
اِبْنِ فَضْلُ اللّهِ عُمَری، شهابالدین ابوالعباس احمد بن یحیی ابن فضلالله بن عجلی بن دعجان قرشی عَدَوی عمری (3 شوال 700- 9 ذیحجهٔ 749ق/11 ژوئن 1301- 28 فوریهٔ 1349م)، مورخ، جغرافینگار، ادیب شافعی مذهب و از دیوانیان عصر ممالیک که نسبش به عمر بن خطّاب میرسد (ابن فضلالله، 11/2؛ ابن حجر، 1/395). وی در دمشق زاده شد، نخست...
ابن فقیه، ابوبکر
اِبْنِ فَقیه، ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق، معروف به ابن فقیه همدانی، جغرافیدان سدهٔ 3ق. یاقوت نام و نسب او را ابوعبدالله احمد ابن محمد بن اسحاق بن ابراهیم همدانی نوشته است ( ادبا، 4/199). کنیهٔ ابوعبدالله را فؤاد سزگین نیز در مقدمهٔ خود بر چاپ عکسی اخبار البلدان، که از روی نسخهٔ خطی آستان قدس رضوی انجام گرفته، ذکر کرده...
ابن فقیه، ابومنصور
اِبْنِ فَقیه، ابومنصور فخرالدین عبدالواحد بن ابراهیم (561 - 636ق/ 1166-1239م)، محدث و شاعر بغدادی. اصل او از دَسْکَرَه، قریهای در راه خراسان بود و در محوّلِ بغداد درگذشت، از اینرو وی را دَسکری و مُحَوَّلی نیز گفتهاند (ابن فُوَطی، تلخیص، 4(3)/223، الحوادث، 120). پدرش در بغداد ساکن بود، اما چندی هم در موصل زیست، و همانجا بود که...