ابن جزار
اِبْنِجَزّار، ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن ابی خالد جزار (د 369ق/ 979م)، پزشک و مورخ مشهور مغربی. نخستین گزارشگر زندگی این دانشمند، ابن جلجل (د 377ق/987م) است که گزاش او با اندکی کاستی و افزودگی منشأ نوشتههای بعدی شده است. ابن جلجل با اینکه معاصر ابن جزار بود، تاریخ تولد و وفات او را یاد نکرده و منابع بعدی نیز غالباً متذکر...
ابن جزری، ابوعبدالله
اِبْنِ جَزَری، ابوعبداللهمحمد بنمجدالدینبنابیاسحاقابراهیم، معروف به ابن جزری و ملقب به شمسالدین (658 -739ق/ 1260- 1338م)، مورخ دمشقی. شرح حال جامع وی را ابومحمد قاسم ابن محمد برزالی از معاصران و دوستان نزدیک او نوشته است (ابن شرح حال در آخر کتاب تاریخ ابن جزری، نسخه مضبوط در کتابخانهٔ کوپریلی ترکیه آمده و عباس عزا...
ابن جزری، شمس الدین
اِبْنِ جَزَری، شمسالدین ابوالخیر محمدبن محمد بن یوسف (751-833ق/1350-1430م)، مقری، محدث و فقیه شافعی. نسبت جزری به جزیرهٔ ابن عمر1 واقع در جنوب شرقی ترکیه کنونی است (سخاوی، 9/255). او در دمشق متولد شد (نک: سخاوی، که داستانی دربارهٔ تولد وی نقل کرده است، 9/256- 255) و در 766ق در همانجا به فراگیری قرائت و حدیث آغاز کرد (ابن...
ابن جزله<br>
ابن جزی
ابن جعابی
اِبْنِ جِعابی، ابوبکر محمد بن عمر بن محمد تمیمی 284- 355ق/ 897 -966م)، محدث و رجالی امامی. ابن ندیم (ص 247) نام وی را عمرو بن محمد و طوسی ( الفهرست، چ نجف، 114) عمر بن محمد ثبت کرده است. بنابر بعضی نسخ الفهرست طوسی (همانجا) ابن عبدون نیز مرتکب همین اشتباه شده است (قس: اردبیلی، 1/637). ابن جعابی احتمالاً در بغداد زاده ش...
ابن جعفر
اِبْنِ جَعْفَر ابوجابر محمد بن جعفر اَزکَوی (د 281ق/894م)، فقیه اباضی عمان و مؤلف کتاب معروف الجامع، منابع شرح حال اباضی از جزئیات زندگی او اطلاعی به دست ندادهاند. از نسبت ازکوی او چنین برمیآید که اهل ازکی (در جنوب غرب مسقط) بوده است. اگر عبارت ابن جعفر در الجامع (2/113) را دال بر استفادهٔ مستقیم او از ابوعلی موسی بن...
ابن جلاه
اِبْنِ جَلاّء، ابوعبدالله احمد بن یحیی جلاء (د 306ق/918م)، از صوفیان نامدار شام. سلمی (ص 166) و به تبع وی انصاری (ص 295) نام وی را محمد نیز گفتهاند، ولی احمد را درستتر دانستهاند. خود او دربارهٔ شهرت پدرش به «جلاء» گفته است: پدرم زنگ از آهن نمیزدود، بلکه با سخنان خود زنگ گناهان از دلها پاک میکرد (سراج، 181-182، 373؛ خطیب،...
ابمن جلجل
اِبْنِ جُلْجُل، سلیمان بن حسان اندلسی، ابوداوود (ابوایوب: ابن ابار، 297؛ چ مادرید)، پزشک و گیاهدارو شناس مشهور اندلسی سدهٔ 4ق/10م. به رغم شهرت این پزشک، اطلاعات دقیقی از زندگی او در دست نداریم و مهمترین منبع ما در این باره نوشتهٔ ابن ابار است که احتمالاً آن را از شرح حالی که ابن جلجل خود نوشته، برگرفته است. ابن جلجل...
ابن جماز
اِبْنِ جَمّاز، ابوالربیع سلیمان بن مسلم زُهْری مدنی، یکی از دو راوی قرائت ابوجعفر یزید بن قعقاع از قراء عشر در سدهٔ 2ق/8م. او از موالی بنی زهره بود و نسبت زهری او به این جهت است. در مورد زندگی وی چیزی دانسته نیست، جز اینکه ابن جزری ( تحبیر، 17، غایهٔ، 1/315) وفات او را اندکی پس از 170ق/786م در مدینه حدس زده است. او قرا...
ابن جماعه
اِبْنِ جَماعه، عنوان خاندانی شافعی مذهب که در سدههای 7- 9ق/13- 15م (دورهٔ حکومت ممالیک) در مصر و شام عهدهدار مناصبی بودند. این خاندان در اصل از حماه سوریه بودند و نسب خود را به قبیلهٔ کنانهٔ ساکن عربستان میرساندند (صلیبی، 98 ؛ علیمی، 2/150-151). از زندگی نیای بزرگ این خاندان که سعدالله نام داشته، اطلاعی در دست نیست، ول...
ابن جمال
اِبْنِ جَمال، علی بن ابی بکر بن احمد انصاری خزرجی مکی شافعی (1002-1072ق/1594-1662م)، فقیه، مقری و ریاضیدان. او در مکه متولد شد و در 4 سالگی با از دست دادن پدر بیسرپرست ماند، ولی پس از مدتی تحت سرپرستی و تربیت شیخ ابوالفرج مزین قرار گرفت. ابن جمال نزد شیخ عبدالرحمان بن ناصر اشعری قرائات مختلف را آموخت و تا پایان عمر ا...
ابن جمهور
اِبْنِ جُمْهور، ابوعبدالله محمد بن جمهور عمّی عربی بصری (د 210ق/825م)، محدث و ادیب شیعی. مورخان، کنیه و نام پدر و جد پدری وی را با اختلاف آوردهاند. ابن ندیم (ص 278) وی را محمد بن حسین بن جمهور عمی و نجاشی (ص 337)، محمد بن جمهور عمی خوانده است. طوسی از او با نام محمد بن جمهور عمی عربی بصری ( رجال، 387) و نیز با عنوان مح...
ابن جمیع
اِبْنِ جُمَیْع، یا ابن جامع، شیخ موفقالدین هبهٔالله بن زین بن حسن ابن افرائیم بن یعقوب بن اسماعیل بن جمیع اسرائیلی، مکنی به ابوالعشائر (ابوالمکارم) و ملقب به شمس الریاسهٔ (د 594ق/1198م)، پزشک مشهور یهودی زاده و پروردهٔ فسطاط مصر. وی طب را نزد شیخ موفق عدنان بن العین زربی که از طبیبان معروف زمان بود، فرا گرفت و در...
ابن جندی
اِبْنِ جُنْدی، ابوالحسن احمد بن محمد بن عمران (یا عمر) بن موسی بن عروهٔ بن جراح بن علی بن زید بن بکر بن حریش نَهْشَلی بغدادی، محدث شیعی (306-396ق/918-1006م). تولد او را در 305 و 307 ق نیز گفتهاند (خطیب، تاریخ بغداد، 5/77). نجاشی او را استاد خویش خوانده و میگوید ابن جندی واسطهٔ ما با شیوخ روزگار خویش است (ص 62). ابن جندی...
ابن جنی
اِبْنِ جِنّی، ابوالفتح عثمان بن جنی موصلی (ح 321- 28 صفر 392ق/933- 16 ژانویهٔ 1002م)، عالم به صرف و نحو، لغت و ادب عرب. پدر او بردهای رومی از آن سلیمان بن فهد ازدی موصلی بود (خطیب، 11/311) که «جنی» نام داشت و جنی خود به گفتهٔ سیوطی ( بغیه، 2/132) معرب گنی است. بروکلمان احتمال داده است که نام پدر او گنایوس1 بوده II/...
ابن جنید اسکافی
اِبْنِ جُنَیْدِ اِسْکافی، ابوعلی محمد بن احمد کاتب اسکافی، فقیه و متکلم امامی سدهٔ 4ق/10م، او از خاندان بنی جنید بود، که در اسکاف از نواحی نهروان، بین بغداد و واسط، ریاست داشتند (ابن ادریس، 99؛ قس: یاقوت، 1/252). دربارهٔ تاریخ ولادت او در منابع گزارشی دیده نمیشود، اما از آنجا که قدیمترین استاد شناخته شدهٔ او حمید بن زیاد در...
ابن جوالیقی
اِبْنِ جَوالیقی، نک: جوالیقی. (رب) 1/2/77 </p>
ابن جوزی، ابوالفرج
اِبْنِ جَوزی، ابوالفرج جمال الدین عبدالرحمان بن علی بن محمد ابن علی بن عبدالله بن حُمادی بن محمد بن جعفر جوزی قرشی تیمی بکری بغدادی (ح 511 -597ق/1117-1201م)، مورخ، واعظ، مفسر و فقیه حنبلی. نسب عبدالرحمان به محمد فرزند ابوبکر، نخستین خلیفه، میرسد (ذهبی، تذکره، 4/1342). شهرت وی به ابن جوزی به سبب نسبت جدّ او به فرضه...
ابن جوزی، محیی الدین
اِبْنِ جَوزی، محییالدین ابومحمد (و ابوالمحاسن: ابن رجب، 2/258؛ یا ابوالمظفر؛ یونینی، 1/332) یوسف بن عبدالرحمان (13 ذیقعدهٔ 580 - مق صفر 656ق/15 فوریهٔ 1185 - فوریهٔ 1258م)، فقیه، اصولی، واعظ و محتسب حنبلی مذهب بغداد و استاذالدار (رئیس تشریفات دربار) آخرین خلیفهٔ عباسی. وی فرزند کهتر ابوالفرج عبدالرحمان بن جوزی (ه م) است. در بغداد...
ابن جوزی یاسبط ابن جوزی
اِبْنِ جَوزی، یا سبط ابن جوزی، شمسالدین ابوالمظفر یوسف ابن حسام الدین قزاوغلی بن عبدالله ترکی عونی هبیری بغدادی (582 -654ق/1186-1256م)، واعظ و مورخ. مادرش رابعه دختر عبدالرحمان بن جوزی بود (ابن جوزی، 8(2)/503) و به همین سبب به سبط ابن جوزی معروف شد. رابعه نخست در 571ق/1175م به عقد ابوالفتح بن رشید طبری درآمد (همو، 8(...
ابن جوصا
اِبْنِ جَوصا، ابوالحسن احمد بن عمیر بن یوسف بن موسی دمشقی (د 320ق/932م)، محدث. او مولای بنی هاشم و به روایتی مولای محمد بن صالح بن بیهس کلابی بود و در زمان خود از ارکان حدیث شمرده میشد (ابن عساکر، 7/91). در شام و مصر به تحصیل حدیث پرداخت (ذهبی، تذکره، 3/795)، چنانکه او را در شام برابر ابن عُقده در کوفه گفتهاند (ابن ع...
ابن جوهری
اِبْنِ جَوهری، نک: جوهری صغیر. </p>
ابن جهم
اِبْنِ جَهْم، نک: ابن جهیم، محمد بن علی. </p>
ابن جهیر
اِبْنِ جَهیر، نام چند تن از افراد خاندان بنی جهیر که در دستگاه خلافت بغداد و دربار سلاجقهٔ بزرگ، یک چند به وزارت و امارت دست یافتند: 1. ابونصر محمد بن محمد بن جهیر موصلی ثعلبی (398-483ق/ 1008- 1009م)، ملقب به فخرالدولهومؤیدالدوله (ابنخلکان،5/127) و شرف الوزراء (ابن جوزی، یوسف، 250). وی در موصل زاده شد (قس: ابن فوطی، 4(3)/3...