اِبْنِ جَمّاز، ابوالربیع سلیمان بن مسلم زُهْری مدنی، یکی از دو راوی قرائت ابوجعفر یزید بن قعقاع از قراء عشر در سدهٔ 2ق/8م. او از موالی بنی زهره بود و نسبت زهری او به این جهت است. در مورد زندگی وی چیزی دانسته نیست، جز اینکه ابن جزری ( تحبیر، 17، غایهٔ، 1/315) وفات او را اندکی پس از 170ق/786م در مدینه حدس زده است. او قرائت را از دو تن از قاریان متقدم مدینه به نامهای ابوجعفر یزید بن قعقاع (د 130 ق) از قراء عشر و شیبهٔ بن نصاح (د 130 ق) و سپس از نافع بن عبدالرحمان (د 169ق) از قراء سبع به طریق عرض فرا گرفت (اندرابی، 47؛ ابن جزری، غایهٔ، همانجا). راوی اصلی ابن جماز، ابو اسحاق اسماعیل بن جعفر مدنی است که روایت او را از طریق دوری و هاشمی به خلف بزاز منتقل کرده است (نک: همو، النشر، 1/176- 178). اسماعیل بن جعفر و نیز قتیبهٔ بن مهران که روایت او از ابن جماز رواج نیافت قرائت را به طریق عرض از ابن جماز فرا گرفتهاند (همو، غایهٔ، همانجا). گفته شده است که ولید بن مسلم مقری شام، ابوهمام صلت بن محمد خارکی نیز از ابن جماز روایت کردهاند (ابن ابی حاتم، 2(1)/142؛ ابن ماکولا، 2/550). طبق گفتهٔ هذلی، روایت هاشمی از ابن جماز مستقیم نبوده است. (ابن جزری، غایهٔ، 1/313). در آثار شناخته شدهای که در مورد قرائت ابوجعفر تا نیمهٔ اول سدهٔ 5 ق نوشته شده، اثری از روایت ابن جماز نیست. از نیمهٔ دوم آن قرن هذلی در الکامل، ابن سوار (د 496ق) در المستنیر، ابن خیرون (د 539ق) در الموضح و المفتاح و ابوالکرم (د 550ق) در المصباح روایت ابن جماز را تدوین نمودند. به هر تقدیر روایت او تحت الشعاع همتایش ابن وردان، راوی دیگر ابوجعفر قرار گرفته، چنانکه ابن جزری ( النشر، 1/174- 178) روایت وی را از 12 طریق ثبت کرده، در حالی که روایت ابن وردان را از 40 طریق گرد آورده است. قلت موارد اختلاف بین روایت ابن جماز و ابن وردان را میتوان تا حدودی مربوط به دقت آن دو در ضبط داشت. از وجوه افتراق روایت ابن جماز و ابن وردان میتوان گرایش ابن جماز را به اشباع کسرهٔ هاء «ضمیر» و «سکت» (به عنوان نمونه: محیسن، 2/77، 92). گزینش تاء در مورد اختلاف بین تاء و یاء مضارع (همو، 2/30؛ ابن جزری، النشر، 2/322)، ابدال همزه به واو در موردی مانند «یُوَّیَّدُ» (محیسن، 1/96) ذکر کرد. در طریق هذلی از هاشمی نیز که قدیمترین طریق مدون شناخته شده از روایت ابن جماز است، وجوه افتراقی با طرق دیگر وجود دارد. به عنوان نمونه ابن جزری ( النشر، 2/270) القای حرکت همزه بر واو و ساکن خواندن واو را در نظائر «أوَ أمِنَ» (اعراف /7/98)، که پس از همزهٔ استفهام واو عطف آمده از اصول این طریق شمرده است. ابن جماز در برابر ابوجعفر همواره یک راوی صرف برای قرائت او نبوده، بلکه در مواردی انفرادات صحابه را از وی آموخته (به عنوان نمونه نک: ذهبی، 1/60) و گاه به استخراج و بیان قواعد کلی در قرائت پرداخته است (مانند قاعدهٔ وی در فتح یا ئات اضافه: ابن مهران، 299). او به موارد اختلاف قرائت اهل مدینه و مصاحف رایج میان ایشان با مصحف عثمان نیز پرداخته است (نک: ابن ابی داوود، 46-51). ابن جماز یکی از راویان قرائت نافع نیز بوده (ابن جزری، غایهٔ، 2/331) و ابن خالویه (128، 162، جم) برخی تفردات او را در روایت از نافع نقل کرده است. اقراء ابن جماز در مجالس خود به قرائت نافع بیشتر از ابوجعفر بوده است (نک: ابن مهران، 11)، مع ذلک روایت او از نافع هرگز در ردیف روایات قالون، وَرش و حتی اسماعیل بن جعفر قرار نگرفت، به طوری که در آثار شناخته شدهٔ قرائت، اعم از موجود و مفقود، طریقی منتهی به ابن جماز از نافع دیده نمیشود.