در بخش نخست کتاب, داستانی از 'کنزا بورواوئه '(متولد 1935, نویسنده ژاپنی برنده جایزه نوبل ادبی در سال 1994) با عنوان 'در برابر مردگان ' به فارسی ترجمه شده است .نویسنده این داستان را با تم فلسفی نوشته به نوعی که کوشیده است با نگارش خاص (ژانر سیاه) پرسشهایی بنیادین نسبت به هستی و آفرینش انسان مطرح سازد .ظاهر داستان از این قرار است که دانشجویی جوان که در رشته زبان فرانسه درس میخواند خواهان کار است و در پی آگهی روزنامه به دانشگاه یا محل مورد نظر برای کار مراجعه کرده است .او باید به اتفاق دختری دیگر که در رشته پزشکی مشغول تحصیل است, اجساد مردگان را به حوضچه جدید 'محلول فرمالین 'منتقل کند .در میان اجساد افراد مختلفی از هر دست مشاهده میشود ;از جمله سربازی که به هنگام فرار در پی شلیک فرمانده خود از پای در میآید .دانشجوی جوان با مردگان, به ویژه سرباز مقتول گفت و گو میکند .عاقبت, او با این دستور روبهرو میشود که به جای انتقال و نگهداری اجساد, باید آنها را بسوزاند ...