در این کتاب مصور, برخی از خاطرات تلخ و شیرین یک الاغ از زبان خودش بازگو شده است. یکی از این خاطرات درباره روزی است که او به اتفاق تنی چند از بچهها به اطراف رودخانه میرود. بچهها که قصد ماهیگیری دارند, ابتدا سعی میکنند با قلاب ماهی بگیرند ولی موفق نمیشوند. سپس ماجراهایی روی میدهد که طی آن, یکی از بچهها داخل رودخانه سقوط میکند ولی پیش از آن که غرق شود, الاغ او را نجات میدهد.