در نوشتار حاضر ضمن بیان معنا و مفهوم جهانی شدن و زمینههای به وجود آمدن آن, حوزههای نفوذ این نظریه (اعم از حوزه فرهنگ و ارتباطات, حوزه اقتصاد و امور مالی, حوزه جغرافیا و محیط زیست, حوزه سیاست و امور حکومتی) بررسی و تجزیه و تحلیل گردیده است .در بخش پایانی کتاب به برخی پیامدهای جهانی سازی در ایران ـ با درج آمار و ارقام ـ اشاره شده است .در بخشی از کتاب آمده است'...:پیامدهای جهانی سازی مختلف و متفاوت است و تنها در یک معادله قدرت است که میتوان مزایا و معایب یا نفع و ضرر احتمالی آن را برای جوامع, دولتها, سازمانها, ارزشها و افراد انسانی تخمین و ارزیابی کرد ...امروزه مثل هر زمان دیگری در تاریخ پر فراز و نشیب خود, ما با تحولاتی در ارزشها مواجه هستیم که نیاز به ساز و کارهای ویژه خود دارد تا به گونهای مطلوب پاسخگوی این ارزشهای جدید باشد .از جمله این ساز و کارها, نظام سیاسی ما است که باید با برخورداری از اصلاحات سیاسی به مواجهه با این تحولات بپردازد .برخی از این مواجهه در سطح ملی و برخی دیگر باید در سطح بینالمللی و با مشارکت دیگر کشورهایی که با چنین مسئلهای درگیر هستند انجام گیرد .در سطح ملی باید مشارکت مردمی در دستور کار قرار گیرد و به بهانههای مختلف, مردم درگیر سرنوشت خود شوند و یکی از این موارد واگذاری قدرت در سطوح بالا و پایین به مردم است .بسیاری دیگر از مسائل و تحولات در سطح بیرون ملت رخ داده و به منصه ظهور میرسد که هم چون مسائل زیست محیطی یا وضع قوانین حقوق بشر باید به تشکیل ائتلافها و اتحادیههایی در جهت توسعه حقوق بینالملل گام برداریم و به تشویش و تحریک دموکراسی بینالمللی بپردازیم .'