این نوشتار متضمن نکات و مباحثی است در تحولات اقتصاد جهانی که طی آن نگارنده سعی دارد منشا چالشها و تلاطمهای روابط اقتصاد جهان را مطرح سازد. وی در آغاز خاطرنشان میکند: 'تحول توفنده فنآوری, بنگاههای اقتصادی را وسوسه یا وادار کرده است که فعالیتهای خود را به سراسر جهان بکشانند و به شکل شرکتهای جهانی درآیند.... در نگاه به شرکتهای جهانی که ستاد مرکزی آنها در آمریکاست, سه چهارم تولیدشان در خود امریکاست و یک چهارم دیگر آن در خارج از آمریکا.... از طرح دیگر, دو سوم سرمایهگذاریهای خارجی کشورهای دیگر در آمریکاست. اگر معیار جهانی شدن سرمایهگذاری و تولید خارجی باشد, این جهان اول است و نه جهان سوم که دارد جهانی میشود... جهانی شدن نیز به شکلهای متفاوت ظاهر میشود. اما جهان ناگزیر خواهد شد که اتفاق نماید و شکل دلخواه خود را برگزیند, چون که امری چند جانبه است. هیچ کشوری نمیتواند به تنهایی شکل دلخواه خویش را برگزیند. فقط یک گزینه وجود خواهد داشت. اما تصمیمها درباره اشکال جهانی شدن کنش و واکنش خواهند داشت. کشوری مانند چین تاثیری بیشتر بر قواعد جهانی شدن خواهد گذاشت تا کشوری مانند فرانسه'.