در تحقیق حاضر, سعی بر آن است که با استفاده از نظریههای شکافهای قومی در مباحث جامعهشناسی, شکافهای قومی ـ مذهبی در افغانستان و رابطه آن با جنگهای داخلی احزاب جهادی, پس از سقوط رژیم مارکسیستی, بررسی شود . نگارنده با بهرهگیری از روش توصیفی, به جمعبندی و صورت شناسی این شکافها و تاثیر آن بر صورتبندی نیروها و تنشهای سیاسی, به ویژه جنگ داخلی ( 1371ـ 1377) و نیز جنبش طالبان دست زده است .مباحث کتاب در چهار بخش اصلی و چندین فصل سازمان یافته است .بخش اول طی دو فصل شامل چارچوب نظری و مفاهیم تحقیق و نظریههای مختلف درباره تعارضات قومی است که در آن الگوهای رایج سیاست قومی به بحث گذاشته میشود .بخش دوم که بخشی تاریخی است شناختی از تعارضات قومی در افغانستان به دست میدهد .مباحث این بخش عبارتاند از1 :ـ ساختار قومی و قبیلهای جامعه افغانستان (آرایههای جمعیتی و صورتبندی قومی), 2ـ قومیت و ساختار قدرت (قومیت, تشکیل و تثبیت قدرت سیاسی), 3ـ ساختار قوم مدارانه قدرت سیاسی در افغانستان .در بخش سوم با تعارضات مذهبی در افغانستان آشنا میشویم .این بخش از این موضوعات تشکیل شده است1 :ـ ساختار مذهبی جامعه افغانستان, 2ـ مذهب, جامعه و سیاست مذهبی, 3ـ مذهب و سیاست در افغانستان, 4ـ سیاست, و مذهب و مشروعیت سیاسی .در بخش چهارم نقش شکافهای قومی ـ مذهبی در جنگهای داخلی سالهای 1371ـ 1375, با این عناوین بررسی شده است1 :ـ قومیت, مذهب و نیروهای سیاسی, 2ـ شکافهای قومی ـ مذهبی و مشارکت سیاسی ( 1367ـ 1370), 3ـ اردو (ارتش) و تعارضات قومی ـ مذهبی در افغانستان, 4ـ دولت مجاهدین در کابل و جنگهای داخلی ( 1371ـ 1375) . آخرین بخش کتاب بحثی است درباره شناسایی ماهیت, اندیشهها و آرای دینی ـ سیاسی طالبان که این موضوعات را شامل میشود1 :ـ زمینههای شکلگیری طالبان, 2ـ سازمان و تشکیلات, 3ـ مواضع و افکار سیاسی و دینی طالبان, 4ـ عوامل پیشرفت و موفقیت طالبان, 5ـ طالبان, همسایگان و دیگران .نتیجهگیری و جمعبندی نویسنده از مباحث کتاب در پایان بخش پنجم آمده است .کتاب با فهرست منابع به پایان میرسد .گفتنی است این کتاب رساله کارشناسی ارشد علوم سیاسی نگارنده در موسسه آموزش عالی باقرالعلوم بوده است .