در این رمان 'گاسل سیاح', جنگجوی عشیره قدرتمند 'توارق 'یکی از آخرین شکارچیان آزاد به شمار میرود .او مانند اجدادش به دور از مدنیت زندگی میکند و خود را متعهد ارزشهای سنتی اجداد و قوانین قبیلهاش میبیند .از جنگ و خونریزی بین عربهای مقیم شمال و استعمارگران فرانسوی که گاه خبرهایی به 'گاسل 'میرسد .روزی دو غریبه, خسته و درمانده, خود را به خیمه گاسل میرسانند و او به آنها پناه میدهد . اندکی بعد سربازان به آن جا میآیند و بدون دلیل روشن, یکی از مهمانان را کشته و دیگری را نیز با خود میبرند .گاسل آشکارا میبیند که قانون مهمان نوازی قبیلهاش لگد مال شده است .اینک وظیفه اصلی او انتقام از این تهاجم جنایتکارانه است ....