'تفکری در فلسفه دکارت 'اولین کتاب از مجموعه 'مفاهمه فلسفی 'است که به مبادی تفکرات دکارت یعنی مبحث 'شک و یقین', 'خداشناسی', 'شناخت گوهر انسان', 'حقیقت و خطا 'و 'روششناسی فلسفی 'وی اختصاص دارد . نگارنده در ابتدای کتاب این پرسشها را مطرح مینماید' :اساسیترین پرسش این است که مفاهمه چیست چه مفاهمهای فلسفی است و این مفاهمه چه هدف مشخصی را دنبال مینماید .'وی در پاسخ به این پرسشها میگوید' :مفاهمه نحوهای از بازخوانی و باز فهمی اندیشهها و تعمق در فهم فلاسفه به صورت فلسفی ـ منطقی است .بدین سان مفاهمه نه ناظر بر شرح و تفسیر صوری, محتوایی و نقد است و نه در ردیف یادآوری فراموش شدهها, بلکه هدف آن ایجاد نو فهمی در معنا آفرینی, معنی سازی, مفهوم سازی و نیز طرح و فهم دغدغهها و افکار فلاسفه پیشین است .'نگارنده اذعان میدارد' :دغدغههای اصلی دکارت از طرح شک مصلحتی معطوف به دو چیز ممتاز بود :به کار بردن درست عقل و طرح شک برای تحقیقات و تفکراتی در باب افکار فلاسفه گذشته ... از طرفی انقلاب دکارتی با این اصل شروع شد که زبان طبیعت مادی, ریاضی است و با توجه عمیق مباحث علم حرکات را به این نحو توضیح میداد...دکارت از معدود فیلسوفان و اندیشمندانی بود که هم به تجربه ایمان داشت و هم به اصالت عقل پافشاری میکرد...'در این کتاب به سه مفاهمه در افکار دکارتی اشاره شده که یکی درباره 'تاملات در فلسفه اولی و اصول فلسفه, دوم درباره رساله گفتار در روش, و سوم به مجموعه آثار فلسفی دکارت اختصاص داده شده که اولی به مفاهمه تفکر, دومی به اندیشه, و سوم به نتیجه مربوط میشود . نگارنده در پایان کتاب خاطر نشان میکند' :به نظر میرسد که باید روش دکارت را پیش گرفت و از فرهنگ صوری زدگی قهر انگاری رهایی یافت و با رازبینی به تامل در مباحث فلسفه پرداخت .'