در این داستان زنی تحصیل کرده از بلژیک, در یک شرکت ژاپنی مشغول به کار میشود. او حیران و مبهوت در برابر قوانین و مقررات خاص و عجیب و غریب کشور آفتاب تابان آن قدر ندانم کاری میکند تا عاقبت نظافتچی دستشوییها میشود. نویسنده در این رمان با بیانی طنز, تضادهای دنیای شرق و غرب را به تصویر میکشد و سوئ تفاهمات ناشی از برخورد فرهنگها را تحلیل میکند.