فیلمنامه پیشخدمت براساس رمان 'رابین موآم' در سال 1962 تدوین شده است. در این فیلم نامه, 'برت' شخصیت اصلی است. مسیر روایت براساس آرزوها و خواستههای او پیش میرود. به نوعی موضوع اصلی فیلم, مسیر آرزوهای اوست و بیشتر کشمکشها نیز بر سر همین مسیر اتفاق میافتد. خواسته 'برت' دستیابی و تسلط به خانه 'تونی' است. 'سوزان' و 'تونی' هر یک به نوعی بر سر راه برت برای رسیدن به خواستههایش قرار دارند. (سوزان و تونی, نامزد یک دیگرند). تونی مرد جوان کم هوشی از طبقه مرفه است که در منزل تازه خود در چلسی برت را به استخدام درمیآورد. این در حالی است که سوزان از برت خوشش نمیآید و به دنبال بهانهای او را اخراج میکند. اما چون تونی به تنهایی از عهده کار برنمیآید دوباره برت را استخدام میکند. برت روز به روز با تونی, خودمانیتر, بی پردهتر و تحقیرآمیزتر رفتار میکند. از طرفی, سوزان که آخرین تلاشش را برای بهبود روابط خود با نامزدش به عمل میآورد, به آن خانه نکبتبار برمیگردد و آقا و پیشخدمت را سرگرم ترتیب یک مهمانی میبیند. در پایان, این برت است که در مقام 'آقا', سوزان و بقیه مهمانها را از خانه بیرون میکند...'. پس از فیلمنامه, نوشتهای کوتاه از نویسنده آمده همچنین مقالهای از 'امیر افشار' تحت عنوان 'دانای کلی که چیزی نمیداند' درج گردیده که همانا تحلیل ساختار روایی 'پیشخدمت' است. پس از آن, مصاحبهای با جوزف لوزی (کارگردان فیلم) آورده شده و در انتها زندگی و آثار جوزف لوزی و هارولد پنیتر معرفی شده است.