در این داستان 'آنتونیو' پیرمرد کشاورز مهاجری است که در کلبهای در ساحل رود آمازون متعلق به اکوآدور, به تنهایی و با خاطرات گذشته زندگی می کند. او وظیفه تعقیب و کشتن ببری زیبا را بر عهده می گیرد که از درد نابود شدن بیسبب تولههایش کور شده و برای گرفتن انتقام از انسانها ـ حتی به قیمت نابودی خود ـ در جنگل پرسه می زند.....