((پدر و پارامو)) اثر ((خوان رولفو)), نویسنده مکزیکی (1986ـ1917) یکی از ده رمان برجسته قرن بیستم به شمار میآید که به نوعی فضای زندگی نویسنده در آن انعکاس یافته است .((پدر و پارامو)) داستان خودکامهای است به همین نام که برای رسیدن به خواستههای خود هرکاری را مجاز میداند و هرکس را که در سرراهش قرار گیرد از میدان به در میکند .او حتی پدر و شوهر زنی را که به او دل بسته است میکشد و زن را تصاحب میکند .اما این زن, یعنی ((سوسانا)) با دنیای پیرامون خوود کاری ندارد .((سوسانا)) زنی عجیب, شکننده, رویایی, پیوسته در مرز دیوانگی و دچار کابوس و اوهام است .حملههای پیاپی و تشنجهای شبانه او را آزار میدهد و تنها به خاطرههای گذشته و شوهر پیشین خود دلخوش است .رمان ((پدر و پارامو)) با سبکی منحصر به فرد به گونه تابلوهای متعدد ارائه میشود که بظاهر ارتباطی با یک دیگر ندارد, اما تنها در پایان رمان است که به صورت یک ((کل منسجم)) معنای خود را برای خواننده آشکار میکند .این تابلوها همچون تکههای شکسته آینهاست که خواننده رفته رفته چهره شخصیتهای رمان به ویژه ((سوسانا)) را به صورت کامل در آن مشاهده میکند .