ماجرای این نمایش طنزآمیز بدین قرار است: زن و شوهری میان سال از همسایهی خود دو بلیت تئاتر هدیه میگیرند آن دو زندگی معمولی دارند و البته سعی میکنند ظاهر خود را حفظ نمایند. آماده شدن این دو برای تماشای نمایش آن دو را در موقعیت طنز قرار میدهد, زیرا هر یک از آنها به دنبال وسایل خود میگردند. زن بیشتر درتکاپوست. لوازم منزل به هم میریزد و بلبشویی به راه میافتد. زن و مرد در این موقعیت دایم از هم ایراد میگیرند. آنها پس از شکستن ظروف و به هم ریختن اثاثیهی منزل, سرانجام برای رفتن به نمایش آماده میشوند؛ اما بلیت را پیدا نمیکنند. دوباره جنجال شروع میشود و عاقبت, پس از یافتن بلیت درمییابند که تاریخ بلیت برای روز جمعه بوده حال آن که امروز پنج شنبه است.