در این نمایشنامه, 'آماندا وینگفیلد 'زن مسن ریزنقشی است با روحیهای مغشوش که به طور کودکانه خود را به زمان و مکان دیگر دلخوش کرده با خاطرات آن زندگی میکند .او زنی عجیب است که در عین حال از نوعی شهامت و بردباری برخوردار بوده اما احمقانه نسبت به زمانی که در آن زندگی میکند بی توجه است .دخترش 'لورا 'نیز زنی درمانده است و زندگیاش را با خیالات باطل و اوهام میگذراند .انزوای اخلاقی لورا آن قدر شدید است که همچون شیشهای ظریف و شکننده جلوه میکند .همچنین 'تام 'ـ پسر آماندا ـ روحیهای شاعرانه دارد . او برای فرار از دام خیالی, اعمالی انجام میدهد که گاه بیرحمانه به نظر میآید ...