این داستان مصور و رنگی درباره بچههای منطقه زاغه نشین شهر 'سن خوزه دالااور بینا 'است .بچههایی که جایی برای بازی ندارند, و فقط میتوانند از کتابخانه استفاده کنند .آنها روزی با همفکری کتابدار تصمیم میگیرند از شهرداری بخواهند تا برای آنها مکانی برای بازی فراهم کند .شهردار به این درخواست, پاسخ مساعد میدهد, اما به قول خود وفا نمیکند .سرانجام پدر و مادر بچهها دست به کار میشوند و با همیاری بچهها, زمینی برای بازی فراهم میسازند .