در این کتاب آثار 'ساراماگو 'نقد و ارزیابی میشود .در فصل اول کتاب که تعریف رمان نو از دیدگاه 'آلن ربگرییه 'آمده, شیوه نگارش 'ساراماگو 'بررسی شده است . فصلهای بعدی کتاب شامل نقد و تحلیل آثار 'ساراماگو 'است که عبارتاند از : 'سال مرگ ریکاردو ریش', 'بلم سنگی', 'تاریخ محاصره لیسبون', 'کوری', 'همه نامها .'در این بخش علاوه بر ذکر اسطورهها و 'کهن الگوها', پارهای از اسطورههای یونان و پرتغال از جمله 'آداماستور 'و 'هزارتو 'به تصویر کشیده شده است . افزون بر آن تطبیقی بین کهن الگوهای موجود در آثار ساراماگو با نمونه مشابه آن در ادبیات ملل مختلف و همچنین مقایسه آنها با کتابهای مشابه نویسندگان دیگر صورت گرفته است ;برای مثال, در نقد کتاب 'کوری 'میخوانیم...' :ساراماگو در کوری برای تشریح و تبیین پیام معنوی خود و ترسیم حد و حدود جهان آشفته قرن بیست و یکم از تمثیلی سوررئالیستی استفاده کرده است .دادن عنوان فرا واقعی به تمثیل خیالی کوری, فقط به این دلیل است که همه تمثیلها عناصر خود را با واقعیت هماهنگ میکنند, اما در کوری نویسنده اصراری ندارد تا از مثالی بهره گیرد که در جهان واقعیات و عینیات, تجربه شدنی باشد...یکی از اهداف انتقادی ساراماگو در کوری, به تصویر کشیدن فضای کلی سیاسی ـ اجتماعی زندگی در حکومتهای استبدادی است .هنگامی که مردم از دیدن حقایق جامعهای که در آن زندگی میکننند, طفره بروند و شیرینی گذرای غفلت و کور دلی را بر تلخی آگاهی ترجیح بدهند, اجتماع کورها شکل خواهد گرفت ;اجتماعی خوابآلود و منفعل که حاکمان میپسندند...تمثیل کوری با همه تیرگی و تاری, فضایی که تصویرگر زشتیها و ناراستیهاست به پایانی روشن و امیدوار کننده ختم میشود .'