کتاب حاضر یکی از منابع مهم درباره فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق به شمار میآید. نویسنده کتاب ـ میخائیل سرگئی گورباچف ـ , طراحی اصلاحات اقتصادی و سیاسی در شوروی با عنوان پروسترویکا و گلاسنوست است. کتاب از سه فصل تشکیل شده است. در فصل اول با عنوان 'انقلاب اکتبر: مفهوم و اهمیت آن', گورباچف 'شکلگیری انقلاب اکتبر در روسیه و تاثیر کلیشههای دوران تزاری در تحولات دوران استالین را نقد میکند و نشان میدهد که حزب کمونیست در دوره رهبری او در واقع به دنبال از بین بردن تکیهگاههای نظام توتالیتر استالین, از جمله تکثر سیاسی, از بین بردن وحدت و حزب و دولت و الغای انحصار دولتی مالکیت بوده است. او خود را نخستین رهبر حزب کمونیست میداند که از درون بر استالینیسم غلبه کرد'. گورباچف برنامه اصلاحات خود را برای مبارزه با بنیانهای نظام کمونیستی (مانند مناسبات مالکیت, ساختار قدرت و مسئله انحصار حزب) تحت عنوان پروسترویکا مطرح میکند؛ سپس رهیافت گلاسنوست (آشکارگویی) را مطرح میسازد و تهدیدات اصلی اصلاحات را نومیدی و عدم اعتقاد به اصلاحات, نارضایتی اقتصادی, مشکلات قومی, کودتای اوت 1991, منفعت طلبی یلتیسن و روسای سایر جماهیر میشداند. گورباچف در بخش دوم با طرح این سوال که 'آیا حفظ اتحاد شوروی ممکن بود' فروپاشی را فاجعه بزرگ برای مردم جمهوریها دانسته مینویسد 'آن زمان با تجزیه کشور مخالف بودم و اکنون هم بر این باورم که این کار اشتباه بزرگی بود و حفظ شوروی امکان داشت'. در این بخش توجه خاصی به مسائل قومی شوروی و نقش آن در تحولات دوره حاکمیت گورباچف شده است. در بخش سوم که 'تفکر نوین: دیروز, امروز, فردا' نامیده شده, گورباچف به طرح دیدگاههای خود در مورد جهان پس از فروپاشی شوروی میپردازد و در مورد مسائل مهم اظهار نظر میکند که از آن جمله است: آینده جهان, سلاحهای کشتار جمعی, سازمان ملل, اتحاد اروپا, سازمانهای منطقهای, ملیگرایی, حق تعیین سرنوشت, منافع ملی, تفکر نوین, روابط روسیه و آمریکا, خطراتی که جهان را تهدید میکند, جهانی شدن حقوق بشر و تسامح برای صلح و محیط زیست.