در سومین کتاب از مجموعه 'افسانههای ملل 'که برای نوجوانان ترجمه شده, بیست افسانه گردآمده که عناوین برخی از آنها بدین قرار است :میگل ابله, پیرزن و کولی, مرد و مار و روباه, شکارچی جادوگران, مرد زیرک, قصه خیالی بهتر از همه, پسری که عکس گربه میکشید و 'ملانصرالدین .'روزی ملا در کنار تاکستانش دراز کشیده بود .شخصی نزد او آمد و پرسید :تا دهکده چقدر راه مانده است ملا پاسخی نداد, شخص مسافر چند بار سوالش را تکرار کرد و چون پاسخی نشنید با عصبانیت شروع به راه رفتن کرد آن موقع ملا جوابش را داد و در پاسخ مرد که چرا تاکنون جوابش را نداده است ملا گفت که نمیدانسته است او با چه سرعتی راه میرود .