'اعترافات 'کتابی است که 'سنت آگوستین', متفکر و فیلسوف ایتالیایی, آن را در قرن پنجم به رشته تحریر درآورده و طی آن احوال, افکار و دغدغههای خویش را بازگو نموده است .وی ضمن اعتراف به گناهانی که در راس آنها دوری از عشق به پروردگار بوده است, خواننده را با تار و پود تاملات کلامی ـ فلسفی خویش آشنا میسازد .وی در 'اعترافات خود, عشق الهی را با تامل فلسفی درهممیآمیزد و هر نوع گناهی ـ هرچند بسیار خرد ـ را مستوجب خشم خدا میداند و مویهکنان طلب بخشایش میکند .شدت ندامت او از برای گناهان کوچک, انسان را حیران میسازد, چرا که به هنگام نگارش 'اعترافات', او اسقفی بلند مرتبه بوده است و همگان نیکیهایش را میستایند . آگوستین در 'اعترافات', بی محابا علیه نفس خود اقامه دعوا میکند و در این راه از رسوایی این جهانی ذرهای بیم به دل راه نمیدهد .آگوستین, وضوح ایمان را مقدم بر عقل میداند .او میگوید ایمان میآورم تا بفهمم .فلسفه آگوستین به وامدار فلسفه حکمت متاخر باستان و نیز وحی مسیحی است .روی هم رفته آگوستین گناهکاری حرفهای بود که پس از سی و دو سالگی به قدیسی عظیمالشان بدل گشت .اما رذایل او هر چه که باشد با فضایلش تعدیل میشوند .در میان جذابترین بخشهای این کتاب, میتوان از آن مطالبی یاد کرد, که درباره مادرش نگاشته است .آشکارا میتوان دید که او همواره فرزندی خوب و رئوف بوده زیرا در میان تمامی گناهانی که وی در کتاب اعترافات, به آن اقرار میکند, بی مهری نسبت به دیگران ـ خصوصا والدین ـ دیده نمیشود .در میان تمامی گناهانی که مایل بود بدانها اقرار کند, یک گناه در دل همه گناهان دیگر جای داشت و آن تبیین فلسفی از عالم و دوگانه دیدن توحید ـ خدای شر و بدیها و خدای خیر و نور که تحت تاثیر مانویان آنها را آموخته بود ـ بود, که همیشه خطر برگشت به آن را احساس میکرد .کتاب اعترافات در وهله نخست, اقرار نگارنده است به گناهان و خطاهایش و در وهله دوم, معرفت او است به حقیقت و رحمت پروردگار .عنوان کتاب, این هر دو غایت را که متمم یکدیگرند دربردارد .در وهله سوم یعنی پس از رهایی از دام خطاها و دیدار حقیقت, قدیس آگوستین زبان به ستایش خداوند میگشاید و لطف او را سپاس میگوید .او از اقرار به گناهان, به سوی شهادت به ایمان, و از آن جا به جانب اعتراف به جلال پروردگار ره میسپارد .در کلمات آغاز کتاب آگوستین میگوید' :کدام ستایش میتواند سزاوار جلال پروردگار باشد '.