نویسنده در رمان 'اسکندر 'بر آن است در لابهلای افسانه و تاریخ چهره واقعی این جهانگیر را ترسیم نماید .وی ابتدا چهره اسکندر را در حلقه دوستان و خویشانش معرفی میکند ;سپس به قدرت رسیدن و عطش جاهطلبانه و جهانگیری او را باز مینمایاند و از این رهگذر روحیات, رویاها و خویشتن دوستی اسکندر را در چنبره زمان تشریح میکند .