کتاب, ترجمهی دیگری از رمان 'مارکز' نویسندهی کلمبیایی, است. ماجرای داستان به عشق دختری پر شر و شور, هم چنین کشیش تاب خوانی مربوط میشودکه برای نظارت بر مراسم جنگیری او انتخاب شده است. زمان رمان که در یکی بنادر آمریکای جنوبی میگذرد, دوران مستعمره نشینی, تفتیش عقاید و هنگامهی دزدان دریایی است. سگی هار'سییرباماریا' را که تنها دختر خانوادهای اشرافی و فاسد است, گاز میگیرد. هر چند محل گاز گرفتگی بهبود مییابد و پزشک چیزی که جای نگرانی باشد در دختر نمیبیند, پس از چندی بیماری 'سییر باماریا' به گوش اسقف میرسد و او با این استدلال که اهریمنها از راه زخم هاری به جسم دختر راه جستهاند, دستور میدهد که دخترک برای امر جنگیری و درمان روحی مدتی را در صومعه بگذراند و.....