نهمين شماره از اين كتابچه، دربرگيرندهي مباحثي است در خصوص هنر و زيباييشناسي در شرق آسيا كه نگارنده ضمن اشاره به مغايرت تمدنهاي شرقي يعني هند، چين و ژاپن بامفهوم جديد هنر در غرب خاطرنشان ميسازد: در هيچيك از اين تمدنها ما كلمهاي را پيدا نميكنيم كه با مفهوم جديد هنر، هممعني باشد. به بيان ديگر، صورت جديد هنر كه در عباراتي مانند دانشكدهي هنري، فصل نامههاي هنر، رشتهي پژوهش هنر، موزهي هنرهاي زيبا، موزهي هنرهاي معاصر و... ظهور و بروز پيدا ميكند، اساسا با آنچه در تمدنهاي شرقي بوده است، تفاوت دارد. در تمدن ما نيز هنر به معناي art نبوده است. در تمدن ما هنر به معناي فضيلت و حسن ميگرفتند در مقابل عيب. يعني هنر، خوبي است، سجاياي روح است و اين از خود لفظ هنر كه در ريشهي اوستايي خودش به معناي نيك مرد و خوب مرد آمده است، آشكار است. همچنين علم مستقلي كه متكفل بحث در مباني هنر و زيبايي باشد، علمي كه در غرب به آن Aesthetics (زيبايي شناسي) ميگويند، در تمدنهاي شرقي پديد نيامده است. البته پديد نيامدن اين علم، نقصان تمدنهاي شرقي نيست، بلكه اقتضاي اين تمدنهاست و.... <br>