کتاب حاضر با موضوع قتل عام و آوارگی قوم هزاره (از اقوام افغانی) در دورهی عبدالرحمن، جنبشها و قیامهای این قوم و احیاگران هویت سیاسی ـ اجتماعی جامعهی هزاره، نگاشته شده است. به تصریح نگارنده: 'آوارگی هزارهها یکی از پرتلفاتترین آوارگی نسل بشر به حساب میرود. ایشان بر این باورند که از هر 10 هزار نفر هزارهای که بعد از قتل عام و اعلام فرمان بردگی هزارهها از سوی عبدالرحمن، راه دیار غربت در پیش گرفتند تا رسیدن به کشورهای همسایه و دور از حاکم جلاد، صرف یک نفر جان به سلامت برده است. بقیه در مسیر راه از سوی مردم، مرزداران، گرسنگی، تشنگی، حیوانات درنده و غیره تلف شدهاند. همین یکنفر از دههزار نفر، موجب پیدایش جمعیتهای زیادی از آوارگان هزاره در هند، ایران و آسیای میانه گردید که نشانگر عمق فاجعه است. عمق فاجعهی قتل عام هزارهها زمانی به خوبی درک میگردد که فاکتورهای محصور بودن هزارهها در قلب افغانستان و فتواهای اکید علمای اهل سنت مبنی بر کفر و ارتداد آنها را مورد مطالعه قرار دهیم و به این حقیقت، توجه کنیم که اگر طالبان در عصر ارتباطات و دهکدهی جهانی و حساسیتهای حقوق بشری میتوانند بیسابقهترین جنایات تاریخ را در مقابل دیدگان جهان، مرتکب شوند، طالبان عصر عبدالرحمن بر سر این مردم چه آوردهاند؟'.