در یک همایش شکسپیرشناسی، 'هرمان سورگل' به وسیلهی سرگرد 'بارکلی' با شخصیتی به نام 'ثورب' آشنا میشود. پس از جلسهای طولانی بنا به پیشنهاد ثورب، سورگل که عمری را به پای پژوهش دربارهی 'شکسپیر'، گذرانده است، حافظهی 'شکسپیر' را از ثورب میپذیرد. 'سورگل' در اولین مرحله شکسپیر بودن را احساس میکند اما سرانجام ترس و تشویش با او همراه میشود و با گذشت سلیان زیاد متوجه میشود که زبان مادریاش را فراموش میکند. او تصمیم میگیرد خود را از تحمل بار سنگین حافظهی شکسپیر رها کند؛ از این رو تصادفی شمارهی تلفنی را میگیرد و ....