نگارنده پس از ذکر مباحثی چون 'حکمت هنر اسلامی'، 'تاریخ هنر اسلامی'، 'حقیقت هنر در فرهنگ و تمدن اسلامی' و 'صور مختلف هنر اسلامی'، 'خاطرنشان میسازد: 'تفکر دینی سیر از ظاهر به باطن و سیر از باطل به سوی حق است. هنگامی که تفکر، این سیر را از دست داد و از رفتن از ظاهر به سوی باطن بازماند و در میان پندارها حیران شد، آنگاه هنر دینی نیز به فروپاشی روی میکند. از اینجا حکمت دینی جوهر هنر دینی است و هنگامی که هنر، حکمت خویش را از دست داد، به صورت صرف تبدیل میشود و از عناصر بیگانه متاثر شده و به تدریج راه انحطاط را میپیماید، چنان که این امر در سبک مینیاتور رضا عباسی یا سبک پرتکلف معماری باروک عثمانی جلوهگر است و از این بدتر و نابودکنندهتر، نفوذ تکنولوژی امروزی است که هنر اسلامی را به تباهی میکشد و حکمت منطوی در آن را محجوب کرده یا به فراموشی سوق میدهد'.