نویسنده ضمن نوشتن ماجرای زندگی فرانسوا گزاویه موستارت ـ پسر دوم آهنگساز معروف ـ گوشههایی از زندگی خود موتسارت را بیان میکند. به تصریح وی: 'فرانسوا گزاویه موتسارت، هنگامی که ششماهه است، پدرش را از دست میدهد. در جوانی با این که خود، آهنگساز و پیانونواز است، احساس میکند همیشه در سایهی نام پدرش راه میرود و این سایه بر شانههایش سنگینی میکند، در جستوجوی یافتن هویت خودش و جدا شدن از سایهی پدری که هرگز ندیده و نشناخته، زایروار به همهی جاهایی که پدرش سکونت یا گذر داشته میرود و با همهی کسانی که با او آشنایی داشتهاند ملاقات میکند'.