خواهر و برادر میانسالی که به سنین کهولت نزدیک میشدند و تصمیم میگیرند پسری از یتیم خانه نزد خود بیاورند تا در کارها به آنها کمک کند .اما در کمال ناباوری در پاسخ به درخواست آنها مسئولان یتیم خانه دختری موقرمز آنها میفرستند .دخترک که 'آنی شرلی 'نام دارد از این که خانواده مورد نظر از پذیرش او امتناع میکنند, بسیار اندوهگین میشود و قلبش میشکند ;اما پس از ماجراهایی 'ماریلا 'و 'ماتیو '(خواهر و برادر میانسال) تصمیم میگیرند آنی را نزد خود نگه دارند .پشتکار, هوش و شیرین زبانیهای آنی چنان بر سرپرست, همکلاسیها و دوستانش اثر میگذارد که پس از چندی محبت آنها را به سوی خود جلب میکند .در این داستان آنی پس از پایان تحصیلاتش معلم میشود و در پی آن با یکی از پسران دهکده ـ که از کودکی با هم دوست بودند ـ ازدواج میکند .