درکتاب عنوان شده است: 'تمدن عالی مایا در ایالتهای جنوبی 'مکزیک'، شمال 'گواتمالا' و قسمتهایی از 'هندوراس' و 'السالوادور' شکوفا شد. در دوران کلاسیک هیچ تمدنی از لحاظ هنر، معماری، دین و غیره به پای تمدن مایا در سرزمینهای پست نرسید. هنگامی که این قوم از شمال آمریکا به سوی 'مکزیک' و مناطق کوهستانی 'گواتمالا' روی آورد، در همان هزارهی اول ورود، تیرههایی از آنان به سوی خلیج مهاجرت کردند، گروهی در آن جا ماندند و دیگران به 'پتنگ و 'یوکاتان' رفتند. مهمترین دورهی تمدن این قوم، عصر کلاسیک آن است که در سرزمینهای پست شکوفا شد. مطالعات نجومی آنان و شناختن عدد صفر ریاضیاتی پیچیده و تقویمی بسیار صحیح را پدید آورد. خط هیروگلیف آنان بسیار پیشرفته بود و حتی موفق شدند کاغذ الیافی بسازند. در معماری، به طور کلی از سنت 'تئوتی واکان'.... پیروی کردند و بناهایی ساختند که میتوان آنها را با بناهای همزمان آن در اروپا مقایسه کرد؛ همچنین، ظروف سفالین این قوم در دنیا بینظیر است. قوم مایا در دورهی پس از کلاسیک به سطح دهقانان عادی بازگشت و پس از کشف آمریکا به دفعات با اسپانیاییها به مقابله پرداخت، اما جنگ داخلی باعث شد تا گروهی با اسپانیاییها، بر ضد حکام دیگر، متحد شدند و زمانی متوجهی نتایج غمانگیز عمل خود شدند که بسیار دیر شده بود، زیرا ضعف سرخپوستان به پیروزی اسپانیاییها منجر شد'. در این کتاب مصور، مقولهی فرهنگ و هنر (هنرهایی نظیر پیکرتراشی، معماری، و مجسمهسازی) قوم مایا از دوران پیش از کلاسیک تا مرحلهی متاخر پس از کلاسیک بررسی میگردد. همانگونه که در کتاب آمده است: 'هنر مایا مانند هر هنر دیگری در تاریخ جهان بیانگر جهانبینی مستقلی است. شکل و محتوا با یکدیگر رابطهی تنگاتنگی دارند و شیوههای مختلف بیان سازمان سیاسی و اجتماعی، محتوای اعتقادات و آیینهای آن فرهنگ را تجسم میبخشند... هنر یادمانی ـ که معماری و تقریبا گل مجسمهسازی را شامل میشود ـ نسبتا خوب از منافع و مصالح این قوم حمایت میکند. بیش از همه مجموعهی معابد، هرم و گور جاذب و گیرا است که کل قدرت شهریاران را در این سو نیز مانند آن سو ابراز میدارد.... تاریخ پیدایی جهان و تصویر آن سو در هنر یادمانی و نقاشی روی آوندهای گور به طرق گوناگون تصویر شدهاند.... علاقهی مایا به دوره گردش زمان منبع الهام مهم دیگری را در هنر آنان گشود... هنر مایا همواره خلاق بوده و پیوسته به حیطهی تخیل تعلق داشته است... هنر مایا را تنوع عظیم سبکهای محلی جاذبتر به نظر میرساند، اما محدودیت آن را نیز مشکلتر میکند. از آن رو که هیچگونه برتری سیاسی در سرزمینهای مایا وجود نداشت، هیچ سبک واحدی هم نبود که شهریار آن را معین کرده باشد. برعکس، فروپاشی سیاسی به این منجر شد که شهر شخصیت هنری خود را در یک یا چندین جهت توسعه داد'.