ترجمهی حاضر از جمله مآخذی در زمینهی فلسفههای زیبایی شناسی شرقی، به ویژه زیبایی شناسی هندی و چینی، برشمرده میشود. در بخش نخست کتاب، فلسفهی هنر در آسیا بیان میگردد ضمن آن که نگارنده تصریح میکند، این مبانی نظریهی عمومی هنر برای هماهنگ ساختن دیدگاههای غربی و شرقی با یک دیگر است. بخش بعدی کتاب به بازگویی و تفسیر اقوال 'اکهارت' دربارهی هنر اختصاص دارد. در بخشهای بعدی نیز، مباحثی کمابیش تخصصی در حوزهی اصطلاح شناسی هنرمندی مطرح گردیده و دو اصطلاح 'پروکشه' و 'آبهاسه' بررسی شده است. افزون بر این، بخش پایانی کتاب، به مبحث هنر دینی و پرستش تمثال در هند اختصاص دارد. نگارنده در این فصل میکوشد تا در راستای تلاش همیشگیاش در توجیه همهی عناصر سنت، معنایی مقبول برای تمثالپرستی در هند بیابد. او نخست با تمسک به آموزههای گوناگون، و گاه متعارض هم چون وحدت وجود و دانتهای و نظام هیچگرایی در کیش بودایی متاخر، سعی میکند تا نشان دهد کیش هندو آیینی توحیدی یا، به تعبیری دقیقتر و یگانهانگارانه است، و سپس، به هر ترتیبی، ولو با تاویل کلمات حکیمان هندی، مقصود خویش را پی میگیرد. اما در نهایت، معنای انتزاعیای که از تمثالپرستی به دست میدهد، با آن چه از سوی نیایشگران هندو در عمل صورت میگیرد، بسی متفاوت مینماید.