این رمان، شرح مبارزات روستاییان است علیه موزپروران بزرگ آمریکایی، که آنها را از خاک پدران خود رانده و زمینهاشان را تصاحب کردهاند. این روستاییان که ابتدا ظلم اقویا را بر خود داشتند عاقبت سازمان مییابند و سیاسی اندیش میشوند و علیه سرکوبگران خود سرکشی میکنند. بدین سان، رمان حاضر روایتی است علیه سلطهی خودکامهی 'خورخه اوبیکر' و شرکتهای موز فروش آمریکایی مثل 'یونایتد فروت' که میخواهند این کشور را به یک جمهوری موزمدار تبدیل کنند. این آمیزهی انتقاد اجتماعی و سیاسی و عناصر سنتی فرهنگی بومی چیزی را به وجود میاورد که 'رئالیسم جادویی' آمریکای لاتین نام گرفته است و نویسندهی حاضر (آستوریاس) و گارسیا مارکز بهترین نمایندگان آنند. به گفتهی مترجم: 'چشمان بازمانده در گور، ماجرای اعتصاب عمومی بزرگی است که به خلع دیکتاتور گواتمالا انجامید و ضربهای جدی به انحصار موز وارد آورد. در قسمت اول یکی از شخصیتهای داستان به نام 'دن نپو' از آغاز کار کمپانی و نیز نحوهی عمل بیرحمانهی آمریکاییان برای لخت کردن بومیان یاد میکند. سپس کسی که میتوان او را شخصیت مرکزی رمان دانست ظاهر میشود و این شخصیت 'تابیوسان' یا 'اوکتاویوسانسور' یا 'خووان پابلو موند راگون' مبارزی انقلابی است و این اسامی سه گانه، عشق او به مردم را با عشقی که او به 'مالناتابای' دارد، پیوند میدهد. این پیوند عاشقانهی دوگانهی او به 'مالنا' و به مردم، خود شعری عمیق است که با توانایی سروده شده است. بقیهی اثر به تدارکات روز معهود اختصاص یافته است. موفقیت اعتصابیون، هندیشمردگان مظلوم و در خاک رفته را تسلی میدهد و چشمان بازماندهشان را میبندد، زیرا بنابر افسانهی مایا چشمان آنها در گور به انتظار تحقق عدالت بازمانده است. به این ترتیب، 'چشمان بازمانده در گور' داستانی است مبتنی بر نظریهای سیاسی. رمانی اجتماعی است که شیوههای سورئالیستی بر تکنیک آن حاکم است و همین امر آن را گاه مبهم و حتی اندکی ملالآور میکند. شخصیتها از ابتدا توجه خواننده را به خود جلب میکنند. حتی اگر مانند سروان 'کارکامو' و 'سالومه' که بر اثر عشق یا اعتقاد به انقلابیون میپیوندند قهرمانهایی فرعی باشند، یا مانند 'آناستازیا' و 'خووامبر' که سرخپوست بودنشان آنها را بر آن میدارد که با انقلاب سر موافقت داشته باشند بیآن که بتوانند در آن شرکت جویند، یا مانند 'کائتانو دوئنده' و پوپولوکا' بازتاب فولکلور مایا باشند، موجوداتی افسانهای با رفتاری تعصبآمیز عامل تقویت کنندهی این شخصیتها، سبکی بسیار خوشایند و مهارت جالب توجهی در بیان است. رنگها، حرکات، اسم اصوات، ریتمها، آفرینشهای کلامی محض، نوعی فرهنگ لغت خاص آستوریاس میسازد که به این ترتیب تسلط کامل او بر زبان و منابعش را میرساند'.