در پیش گفتار کتاب، 'محمود خلیلی' از زبان زندهیاد 'مهندس بازرگان' توصیف میشود. فصل اول به اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در سالهای 1280 تا 1304 هجری خورشیدی اختصاص دارد. در فصل دوم سفر محمود خلیلی به رشت و آغاز زندگی اجتماعیاش درج گردیده؛ در فصل سوم به تاسیس کارگاه فنی اشاره میگردد. مطالب فصلهای بعدی عبارتاند از، 'انجام فعالیتهای گوناگون شغلی'، 'تاریخچهی کوتاهی از صنعت برق در ایران'، 'تاسیس حزب توده و اثرات آن'، 'ملی شدن صنعت نفت و نجات از پیچیدهترین زنجیرهای استیلای غرب'، 'تاسیس شرکت سهامی صنعتی یونان'. خلاصهای از شرح احوال محمود خلیلی به زبان انگلیسی آورده شده است. خلیلی از زبان زندهیاد مهدی بازرگان این گونه توصیف میشود: 'همدورههای دیگرم آقا شیخ محمود خلیلی است که بعدا معروف به مهندس خیلیی شد فرد فعال و مرد حراف دوست داشتنی و با شخصیت بود، صاحب استعداد اهل ابتکار و 'همه فن حریف' که با شاگردان و فارغ التحصیلان مدارس، زمین تا آسمان فرق داشت. خودش میگفت: آدم باید در ایران از صبح تا غروب روی چند سن بازی کند. دارالمعلمین را تمام نکرده و زمانی که هنوز عبا و عمامه داشت، یک دکان کارگاه مانند باطری پرکنی در سرچشمه باز کرد و به این ترتیب عملا هنرمند تعمیرکار برق و موتور شد...'.