'پلهای سن ائوآز' نخستین نمایشنامهای است که 'مارگریت دوراس' مستقیما برای صحنه نوشته است. اثر، کوششی است برای حل معمای قتلی وحشیانه. 'کلر' و 'مارسل' زن و شوهری هستند که پس از کشتن دختر عموی کر و لال خود، 'ماری ـ ترز راگون' جسد او را تکه تکه میکنند و در قطارهای 'سازمان ملل راه آهن فرانسه' میاندازند. از آن پس، آن چه از زوج پیر برمیآید تنها انتظار کشیدن است و بس؛ هر دو بعد از ماجرا، خانه نشین شدهاند و از هنگام قتل آن کس که آشپز آنها بوده، جز کنسرو، چیزی نخوردهاند. در تلاش برای فهم دلایل عمل خود، با یک دیگر حرف میزنند و به جایی نمیرسند؛ میدانند که پلیس به زودی سر خواهد رسید و پی بردهاند که بررسی مسیر قطارهای مختلف مبدا جسد را به آسانی معلوم خواهد کرد. پس پیشاپیش محکومند و خود بر این نکته، آگاه...'.