کتاب حاضر نوشته یک پناهنده افغانی در فرانسه است که در آن ضمن شرح زندگی و خصوصیات مادرش, و سرگذشت خانواده خود را بازگو میکند .خانواده وی در افغانستان ساکن بوده اما بر اثر رویدادهای سیاسی و جنگهای داخلی و مشکلات دیگر, در کشورهای پاکستان, ایران و عراق پراکنده شدهاند, یا برای مدت محدودی در آنجا اقامت داشتهاند .نویسنده در این کتاب تصویری از خانوادههای افغانی در کوران جنگ و حوادث تلخ یکصد سال اخیر این کشور به دست میدهد . در بخش دوم یک رویداد تاریخی ـ اعتقادی, مربوط به سال 1339, در روستای محل سکونت خانواده نویسنده, در افغانستان, شرح داده شده است .ماجرا درباره مکانی است بر روی تپه مشرف به روستا که به دلیل دفن تعدادی از قرآنهای فرسوده مسجد و حفظ احترام و حرمت آنها, در خاک دفن میکنند و اطراف آن را حصار میکشند تا کسی از روی آن عبور نکند .اما خیلی زود به مکانی مقدس تبدیل میشود و شایعات زیادی مبنی بر شفای زائران آن رواج مییابد و این گونه به محل تردد گروه کثیر زائران تبدیل میشود .در پی این قضایا پدر و عموی نویسنده دستگیر میشوند, مردم روستا به زحمت میافتند, زائران به دست حکومت از زیارت منع میشوند و حوادث دیگری که شرح آن در کتاب آمده است . در پایان عکسهایی از مادر نویسنده چاپ شده است .