سه نمایشنامه این کتاب عبارتاند از' آیزاک', 'جعبه شن/ ادوارد آلبی 'و 'قویتر/ آگوست استریندبرگ .'سومین نمایشنامه که حول گفت و گوی دو خانم در یک کافه تدوین شده از این قرار است که یکی از آنها دیگری را مخاطب قرار میدهد و میگوید از این که به خاطر تئاتر از نامزدت جدا شدی متاسفم .وی میافزاید بهرغم آن که من بسیاری از چیزها را از تو آموختم و در بسیاری از کارها تو الگوی من بودی و با آن که میدانم تو همیشه منتظر آن بودی تا شوهرم را از چنگ من بیرون بیاوری با این همه, من هرگز از شوهرم جدا نخواهم شد .در این نمایشنامه گوینده تنها یکی از خانمهاست و دیگری تنها شنونده است .