در فصل نخست کتاب, آرا و اندیشههای نیچه با این موضوعات, به اجمال بررسی میشود :حقیقت و متافیزیک, معرفت و دانش, فلسفه و آرمانهای زاهدانه, مرگ خدا, اخلاقیات, ابر انسان, اراده معطوف به قدرت, بازگشت جاودانه, و ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی .در فصل دوم, آرا و بررسیهای نیچه در باب فلسفه کهن یونان, آورده شده است .فصل سوم درباره 'رویکرد نیچه به فلاسفه پیشا سقراطی ـ فلاسفه عصر تراژیک 'است .در فصل چهارم, پارهای دیگر از آرای نیچه, به ویژه آرای مندرج در 'چنین گفت زرتشت 'بررسی شده است . نویسنده یادآور میشود' :نیچه در 'چنین گفت زرتشت 'در مقابل آرمانهای زاهدانه آرمان تازهای را مطرح میسازد .پرهیزکاری و زهد واعظ شهر را میتوان گونه نخست, و پارسایی فلاسفه را مصداق نوع دوم پارسایی به شمار آورد ... مرگ خدای مسیحیت به نظر نیچه خود متضمن به بن بست رسیدن نظام ارزشهای مسیحی است .به طور کلی تمامی آرمانهای اخلاقی خود حادثه سهمگین در تاریخ مدرن غرب محسوب میشود .میتوان گفت هدف نیچه از نگارش زرتشت اعلام پایان چیرگی شریعتمداری و ایمان به خدای مسیحیت است' .'...رویکرد دولوز به اندیشههای نیچه', 'فلسفه نیچه از دید دریدا ـ و نقد اندیشه تقابلی', 'پی جویی نیهلیسم در اندیشههای نیچه', 'نیچه پس از هیدگر, دریدا و دولوز (رویکرد نیچه به نیهلیسم, رویکرد واتیمو به نیهلیسم, و ریچارد رورتی و نیهلیسم) 'و 'میراث نیچه و حدیث پست مدرن 'برخی دیگر از مباحث این کتاب هستند .