در این نمایشنامه چهار شخصیت اصلی وجود دارند که در سراسر داستان حضور دائمی مییابند, آنان وابستگان تنی و روانی یکدیگر هستند .در میان این چهار تن آن که تراژدی میآفریند شاهدختی است جوان که به نشستن بر سریر شهبانویی میاندیشد' .فرانت 'پادشاهی است کهنسال که بر لبانش واژه خستگی مکرر جاری میشود .در برابر 'فرانت', 'اینس 'به مثابه نمادی از زنانگی رخ مینماید' .اینس 'بانویی است با روحی بزرگ, آراسته به فضایلی بیشمار .اما شخصیت 'پدرو 'کم رنگترین شخصیت این نمایشنامه است .او در طلب عشقی است آسوده و دور از نگاههای بیگانه .پردهپوشی و سستمایگی, گریز و امتناع او از بیان حقیقت, این شاه آینده را فاقد پایمردی و قدرتی شاهانه کرده است .