داستان مصور و رنگی حاضر که برای گروه سنی 'ب 'ترجمه شده, حکایت مرد و زن روستایی حریصی است که درمییابند مرغ سیاهشان هر روز یک تخم طلا میگذارد . آنها برای این که به منبع طلا دست یابند, مرغ را میکشند, اما هیچ طلایی در شکم او نمییابند و بدین ترتیب, مرغ را از دست میدهند .