نویسنده در ابتدا به تبیین حدود وظایف دولت به عنوان منبع اصلی تامین امنیت و نیز منافع هر یک از دو مقوله دولت و مردم در عرصه امنیت ملی پرداخته و نحوه تامین امنیت در عرصههای مختلف جهانی, منطقهای, اقتصادی و زیست محیطی را بیان میدارد .وی پس از ارائه شناخت کافی از امنیت ملی و امنیت بینالمللی به مشکلات منطقی, مفهومی و سیاسی موجود در این زمینه اشاره میکند و با جمعبندی مباحث خود چنین نتیجهگیری میکند که :((باید از محدود ساختن مفهوم امنیت ملی به دولتها احتراز نمود و در تحلیل این مفهوم, روابط و مناسبات دولت با سطوح فردی, منطقهای و سیستمی را نیز مد نظر قرار داد)) .