این داستان که اصل آن به زبان اسپانیایی است, درباره پسرک عجیب و غریبی به نام 'مانولیتو بینوکلارد' است که در محله 'کارابانش' زندگی میکند. وی نخست پدربزرگ, برادر کوچکترش 'بتا' و دوستان دیگرش را معرفی میکند که هر یک ویژگی خاصی دارند. مثلا 'سوزانا', شلخته و یک آتش پاره واقعی است. 'یی هاد' یک پر مدعای لاف زن است. 'گوش گنده', یک بدجنس ناقلاست. داستان در قالب طنز تدوین شده, راوی آن, قهرمان آن یعنی مانولیتو است. این داستان در ده فصل تدوین شده و در هر فصل راوی, بخشی از ماجراهایی را که برایش روی میدهد و بیانگر زندگی توام با فقر اوست, باز میگوید.