قهرمان اصلی داستان, دختر جوانی است به نام 'ژیزل 'که با وجود یتیم بودن, قدم در راه تحصیل علم میگذارد و به تازگی دوره جراحی را در یکی از بیمارستانهای فرانسه به پایان میبرد .او پس از آن, ماموریت مییابد با یک گروه صلیب سرخ در بخش شمالی آمازون همکاری کند, زیرا بیماری مالاریا در آن سرزمین به طور وسیع شیوع پیدا کرده است .ورود 'ژیزل 'به آن سرزمین و حوادث گوناگونی که از سر میگذراند, از جمله مواجهه با طبیعت وحشی, ماجرای اصلی این داستان به شمار میآید .