در داستان حاضر از مجموعه 'ماجراهای آستریکس', 'اوبلیکس 'ـ دوست 'آستریکس 'ـ مجبور میشود برای 'په په 'ـ پسر دوستشان ـ ماهی تهیه کند چون او گراز دوست ندارد .اما در فاصلهای که اوبلیکس برای تهیه ماهی میرود, آستریکس, په په, را به خوردن گوشت گراز راضی میکند .از همین رو, اوبلیکس ماهی را به ماهی فروش بر میگرداند و به دنبال آن ماجراهای روی میدهد که شرح آن در کتاب آمده است .گروه سنی 'ب 'مخاطبان این داستان مصور و رنگی هستند .