در نوشتار حاضر نظریه جنگ((کلاوزویتس)) شرح و تبیین گردیده است .موضوع اصلی اندیشه وی مرکزیت یافتن مفهوم سیاست در چارچوب جنگ است .به اعتقاد وی, جنگ مقولهای جدا از سیاست نیست, زیرا اساس نظریه جنگ تحقیق درباره اهداف عقلانی دولتهاست .کلاوزویتس به پیروی از ماکیاول, از سیاست به منزله محور اصلی جنگ سخن میگوید و بر این اساس, تفسیری از انقلاب فرانسه و جنگهای ناپلئونی به دست میدهد .وی معتقد است جنگ تنها با پیروی از قانون حیات است که میتواند تناقض طبیعی میان محدود و نامحدود بودن را در خود حل کند .به همین دلیل نیز در هیچ برهه زمانی منطق نظامی از منطق سیاسی پیشی نمیگیرد .