کتاب حاضر شامل یازده داستان کوتاه است که با مضامینی چون زندگی, مرگ, تنهایی و کودکی به رشته تحریر درآمده است .شماری از داستانها عبارتاند از : ((بدی)), ((جشنی بر بلندیها)), ((دیگر شما را نمیترساند)), ((مینا)), ((چای بدون چای)) و ((غیر منتظره)) .در این داستان نویسنده مطالبی را در قالب نامه برای معشوقهاش بازگو میکند .بخشی از داستان بدین قرار است :((تو همه جا حضور درای و من از دریچه چشمهای روشن تو به دنیا نگاه میکنم :دنیا مثل یک پل چوبی بین من و توست .پلی که از ازل آن را پشت سر گذاشتهایم .نوازش سبک هوا بر گونههای من طی قدم زدن بر سواحل اقیانوس تو بودی .توضیح دادنش مشکل است و مطمئن نیستم که آدم برای آن چه انجام میدهد نیازی به توضیح داشته باشد .زندگی تا وقتی که زنده است, خودش معنای خودش را میدهد)) .