این نوشتار, مبتنی بر سه سخنرانی از 'مهدی گلشنی 'است که به دعوت فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در تاریخ دوازدهم دی ماه سال 1378ـ در موسسه توسعه دانش و پژوهش ایران ـ ایراد شده است .گفتار حاضر در واقع مروری است بر رابطه علم با دین و معنویت در آستانه قرن بیست و یکم که نگارنده در این باره خاطر نشان میکند' :دلیل آن که ما معنویت را در عرض دین آوردیم, ان است که برخی در چند دهه آخر قرن بیستم, به علت سرخوردگی از مادیات از یک طرف و بدبینی نسبت به ادیان سنتی از طرف دیگر, سراغ معنویت دین فردی رفتند, بدون آن که خود را به ادیان سنتی سازماندار وابسته کنند .من شخصا چنین معنویتی را بیریشه میبینم و معتقدم که در درازمدت به یک جریان اصیل الهی خواهد پیوست .'در این کتاب از جریانهایی یاد میشود که پس از رنسانس و تا نیمه اول قرن بیستم نقش مهمی در تضعیف دین ایفا کردند .نگارنده درباره دلایل احیای دین و معنویت در نیمه دوم قرن بیستم اذعان میکند که برخلاف انتظار علمزدگان افراطی ;علم ـ چه در بعد نظری و چه در بعد عملی ـ نتوانست انتظاراتی که از آن میرفت برآورده سازد .به همین دلیل گرایشهای جدیدی نسبت به حوزههای دین و معنویت آغاز گردید .