در این کتاب گوشههایی از زندگی و نمونههایی از تشریفات و فضایل سه تن از علمای شیعه, یعنی 'مقدس اردبیلی', 'سید مهدی قزوینی 'و 'سید بحرالعلوم', در قالب چهار داستان کوتاه براساس منابع و روایات مختلف بازگو شده است . داستانها عبارتاند از' :عروس باغ سیب', 'ثمره مقدس', 'همسفر با تو تا کربلا ' و 'آبیترین دریا 'در نخستین داستان 'محمد 'پدر مقدس اردبیلی که در جوانی به کار سخت در زمین کشاورزی مشغول بوده و روزی سیبی را که جوی آبی از یک باغ خارج میسازد میگیرد و میخورد, اما برای حلالیت و رضایت گرفتن از صاحب باغ به سراغ 'سید 'میرود .سید شرط حلال کردن سیب را ازدواج محمد با دختر معلول و کر و لالش قرار میدهد .محمد پس از ساعتها تامل و تحمل کشمکشهای درونی, عاقبت شرط را میپذیرد, اما عاقبت درمییابد که دختر سید نه تنها کاملا سالم است بلکه بسیار زیبا و مومن و پاک دامن است .و قصد سید فقط امتحان درجه ایمان محمد بوده است .ثمره ازدواج محمد با دختر سید 'علامه مقدس اردبیلی 'بود .