در این داستان, دختری به نام 'نیکل 'تحتتاثیر یک شعار تبلیغاتی به طرف یک گروه کشیده میشود .او نمیتواند خجالتی بودن خود را کنار بگذارد و شخصیت دیگری غیر از آن چه دارد کسب کند' .نیکل 'مدت شش ماه است که در هامبورگ زندگی میکند و هنوز هیچ دوستی پیدا نکرده است, اما پس از آن با 'مارک ' برخورد میکند ;پسری که مشکلاتی شبیه او دارد و بدین ترتیب, با دوستان مارک نیز آشنا میشود و با حوادث متعدد بسیاری رو به رو میگردد .